رسـول خــدا صلـىالله علـیه و آلــه فـرمـودنـد:
على (ع)بهترین کسى است که او را جانشین خود در میان شما ؛
قرار مىدهم. على (ع) امام و خلیفه بعد از من است،
غــدیــر بــرکـــه نیـستـــــ ... ،
اقیانوسى ناپیدا ... دریــای جوشان اِلـهی است کــه :
سراسر هستى را پوشانده است ؛
غــدیــر یک مقطع تاریخى نیست ، همه تاریخ است .
غــدیــر با علــى (ع ) پیوند خورده است .
سخن از غــدیــر... ،
سخن از خـدا و محّمـد (ص ) و علــى (ع ) است .
و سخن از ابراهیم (ع ) و موسى (ع ) و عیسى (ع ) است .
غــدیــر ضرورتى بود که باید براى هدایت و ارشاد مردم و
ادامه رسالت انبیاى الهى به وجود مى آمد، و شخصى که بتواند"
چنین رسالتى را عهده دار شود کسى جز علــى (ع ) نبود.
او تربیت شده مکتب پیامبر عظیم الشان اسلام ،
حضـرت محّمـد (ص ) و مفسر بزرگ قــرآن است .
اى جـاودانـه مـرد حقیقتـــ !
اگر به خود جرات نگاشتن درباره ( غــدیــر ) را دادم ،
نَه بدان معناست که " لایق توصیف شأن توام " بلکه امـید "
که نام بى نشانم در ردیف خریداران محبّت و عشق تو باشد.
تو چون یوسفى با مشتریان بسیار و قیمتهاى گزاف"
و من با دست تهى و کلاف ریسمان ناچیز ... !!!
اینک تو را در کجا جستجو کنم ؟
در دل کعبه و یا در میان مظلومان تاریخ از ازل تا اَبد،
یا در میدان کارزار و برقِ شمشیر و فریاد تکبیرت ،
اى تمامى شجاعت و همه سخاوت " اى جلوه گاه تنهاى تنهایى ،
آه..."که سرگذشت تو را جز خدا که پناه تو و رسول او که مربّى تو "
و همسرمهربانتان "که رازدار تو بود ... چه کسى مى داند ...؟؟؟
رسول اکرم (ص ) درباره حضرت علــى (ع ) فرمود:
در شب معراج که به آسمان رفتم .
چنان به خدا نزدیک شدم که فاصله من و خدایم به اندازه دو کمان "
یا دو زراع یا کمتر بود.
معبودم فرمود: اى محمّــد (ص ) در میان مخلوقات کدام را "
از همه بیشتر دوست دارى .
عرض کردم : علــى (ع ) را...،خطاب رسید: پس تماشا کن .
چون نگریستم ، دیدم ، علــى بى ابى طالب آنجاست .
اى شخصیت بیـکران و جامع اضداد!
که را رسد ؛ تا تو را وصف کند؟!
اى کــه عارف " امانت مى آویزد؛
و ... عاشق " در عشق تو سینه چاک مى کند .
و در شیدایى تو نغمه جانسوز مى سراید،
و ... دوستان " از شوق مهر و صفاى تو سرمست مى شوند "
و ... پهلوانان " در میدان سبقت و افتخار و مدال ،
با نام تو " جرات و جسارت و قدرت مى گیرند ...
و با ... یا علــى " شهره آفاق مى شوند،
و ... یتیمان " خود را در آغوش تو مى افکنند ؛
و گرمى محبّت پدرانه تو را بر رخسار خویش احساس مى کنند.
و ... دردمندان " خود را در سایه لطف تو تسلّى مى دهند "
و ... محرومان همه جا با هم ... ... ...
در هر جا جستجو کنیم ، مى یابیم که تو برتر و جامعتر و ژرف ترى ،
پس بناچار دریاى کمالات تو را در چند قطره واژه " بیان مى کنیم .
و بر عجز و ضعف خویش اقرار مى نمایم که تو:
زادگاهتــــ " بیتــــ الله
زندگانى اتـــــ " عــبدالله
وجودتـــــ " محو ذاتـــــ الله
پیکارتـــــ " فى سـبیل الله
سرانجامتــــ " فـناى فـى الله
اى تــجــسـّم صــفـاتـــــ الــهی ...