امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) ؛
جابربن عبدالله را دید که آهی میکشد، فرمود:
آیا برای دنیا آه میکشی؟
عرض کرد: آری!
حضرت فرمودند: ای جابر! لذّتهای دنیا در چند چیز است.
* لذیذترین خوردنیها عسل است و آن آب دهان (زنبور) است.
* گواراترین آشامیدنیها آب است که بر خاک روا و روان باشد.
* بهتریـن پوشیدنـیها ابریشـم است و آن از آب دهـان کرمی است.
* بهترین سوار شدنیها و مرکبها، اسب است ؛؛؛
که حتّی هنوز هم با وجود بهترین ماشینها،
ازبزرگترین تفریحات بشر به ویژه ثروتمندان اسب سواری است.)
که آن هم کشنده است.
* ارزشمندترین بوییدنیها مُشک است و
آن خون ناف حیوانی (آهو) میباشد.
* بهترین شنیدنیها غنا و آواز است که آن هم معصیت و گناه است .
(که موجب هلاکت انسان خواهد شد.)
با این اوصاف، انسان عاقل و خردمند ؛؛؛ُ
برای چنین چیزهایی هرگز ؛ (( آه )) نمیکشد.
جابر بن عبدالله میگوید:
به خداوند سوگند از آن زمان به بعد هرگز دنیا بر دلم خطور نکرد.
گــوینــد : هـــر وقـتـــــ آبـــــ می نـوشـید"
بـگـــو " یـا حـسیــن (ع)،
ایـن روزهــا کـه : آبـــــ می بینـید و نمی نوشـید
آرام بگــو" یـا ابــاالـفـضـل(ع)
بخـتــــ امـسـال بـرایـم یــار استـــــ!
عـطـشتــــ راعـطشـم غـمخـوار استــــ.
" بـفـداى لـبــــــ عـطـشـان حـسیـن "
اولـیـن ذکـر پـس از افـطار استــــ ...
انبه "دارای : ویتامین A "ویتامین C " ویتامین B "
و پتاسیم " کلسیم " آهن " و فیبــر زیاد می باشد.
ویتامین A در تقویت بینایی چشم و حفظ سلامتی دندان ها ،
پوستـــــ ، استـخـوان ، غشـاهـای مـخاطی و
بافـتـــ هـای نـرم بـدن نـقـشـــ بـسیــار مهمی دارد.
انبه " عطشـــ را رفـع مـی کنـــد.
انبه " تقویت کننده جسم ، روح و دستگاه گوارش است.
انبه " کاهنده فشار خون " و میوه ای برای کم خونی ست.
انبه " قند خون را به یکباره افزایش می دهد و ...خـــدابـخیـرکنـد.انبه "دهان را خوشبو کرده و رنگ چهره را باز می کند.
انبه "کلیه و مثانه را تقویت می کند.
انبه " نـصـفــــ میـوه متـوسط آن " معادل یکــ واحد میـوه است ،
و %70 کالری انرژی دارد.
ماه رمـضانــــ نـهـمیـنـــ ماه سالـــ"
از ماههای قمری و بهترین ماه سال است.
واژه رمضان از ریشه (رمـضـــ) و
به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است.
میگویند: چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی،
این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت،
ماه (رمـضانــــ) نامیده شد،
ولی از سوی دیگر، (رمـضانــــ) از اسماء الـهـی است.
خـــرمـــا :
در تمام کتابهای مقدس به احترام نام برده شده است.
این دلیل بر ارزشمند بودن و فواید آن میباشد .
در قرآن بنام یکی از میوه های بهشتی نامیده شدهاست .
خرما میوه ای بسیار قدیمی و مقوی است .
این میوه پرخاصیت برای "
مردم کشورهای اروپایی و آمریکایی تا حدی ناآشنا است.
و آنرا فقط در کیک و شیرینی مصرف می کنند.
ولی در خاورمیانه و مخصوصا در "
کشورهای عربی بعنوان یک غذای اصلی بکار می رود .
خرما دارای 25 درصد ساکاروز "
50درصد گلوکز ، و مواد آلبومینوئیدی ، پکتین و آب می باشد .
دارای ویتامینهای A,b,c,e و مقدری املاح معدنی می باشد .
یکــــ ضـربـــ الـمثـلــــ عــربـی مـی گــویـد :
که خواص درخت خرما باندازه روزهای سال است.
از برگ و شاخه درخت خرما سبد و فرش تهیه می کنند .
از هسته آن نان و از میوه خرما شربت و عسل .
خرما تنها میوه ایست که در صحرا وجود دارد .
خـــدای روزی رسان " این درخت را به مردم صحرا هدیه داده است .
که تمام احتیاجات خود را از آن رفع می کنند .
بــاز امشبـــــ حـق صدایتـــ کرده استـــــ.
وارد مهـمـانــــ سرایشـــ کـرده استــــــ.
بــا همه نقصـى که در مـا بوده استـــــ.
بــاز هــم او دعـوتــم بنــمــوده استـــــ.
مــــاه مـبــــارکــــ رمـضــــانــــ
(ضــیافــة الـلـه الـهـــی)
بــرشــماعـزیــزانــــ مـبـارکـــــ بــاد.
خدا را بی نهایت سپاسگزاریم ،
که از موهبت و الطاف بی کرانش ، بر ما منت نهاد ،
تا دگر باره بتوانیم این ماه پر برکت و پر فضیلت را درک نماییم؛
ماهی که خداوند متعال " در شأن آن می فرماید:
شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی لناس و بینات من الهدی و الفرقان
ماه رمضان (ماهی است) :
که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن و هدایت و
جــدا ساختن حـق از باطـل ...،
قــرآن نازل شده است.
(پیام اوباما درباره فرارسیدن ماه مبارک رمضان)
رئیسجمهور آمریکا در بیانیهای:
برای جهانی با 1.5 میلیارد مسلمان، رمضان فرصتی برای تأمل عمیق،
روزهداری و پرستش و از خودگذشتگی است.
این ماه همچنین یک فرصتی برای خانواده و دوستان است ُ
که دور هم جمع شوند و اصولی را که افراد با اعتقادات متفاوت را ُ
به هم متصل میکند، جشن بگیرند.
ماه رمضان، تعهد به صلح، عدالت،تساوی و شفقت به همنوعان است.
این تعهدات بسیار قوی تر از اختلافاتی است که ُ
اغلب اوقات ما را از همدیگر جدا میکند.
خـــدایا ؛ مثــل هـمـیشه کــمکـــ کـن ؛
چــترِ گــناه را در بـارانِ رحمتِــــ
رمـضـان وغـیررمـضـانتـــ بـسته نـگه داریـم.
آری ؛ چــترهــا را بـایــد بـستـــ ،
زیـر بـاران بـاید رفتـــ ..
امـام صـادق (ع) مـی فـرمـودنـد:
وقتی بنده ای بعد از نماز بگوید:
{اللّــهُـمَّ اَعـتِقنـی مِـنَ النــارِ وَ اَدخِـلنـِی الـجَـنـة
وَ زَوِجـنـی مِـنَ الـحُـورِ الـعـیــنِ}:
خـدایـا ! ایــزدا ! پــروردگـارا !
مرا از آتـشـ جـهنـم آزاد و رهـا کـنـــ و داخـلــ بـهشتــ گـردان"
و از حـوریان بـهشتـی بـه ازدواج منـــ در بیـار.
جهنم می گوید: خدایا! بنده ات از تو درخواست می کند .
که او را از من رها و خلاص سازی پس او را آزاد کن.
بهـشتـــ مـی گـویـــد:
پروردگارا! بنده ات مرا از تو خواست پس او را در من منزل ده.
حوریـان می گوینـد: پروردگـارا! ما را از تـو خواستگاری کرد،
پـســـ مـا را بـه ازدواج او در بیـاور.
سـکاکی آهنگری هـنرمنـد بـود.
او قـفل سـاز مـاهـری بـود.
قفل ظریف و زیبائی درست کرد،
آنرا به عنوان هدیه نزد سلطان برد .
سلطان مجذوب قفل بسیار ظریف و زیبا شد.
ناگهان "عالمی وارد مجلس شد و سلطان قفل را،
گذاشت کنار و رفت به دیدن آن عالم .
سکاکی پرسید تازه وارد چه کسی است ؟
گفتند: دانشمند وعالم است.
سکاکی دل شکسته شد.وباعث شد که تلنگری به او بخورد،
قفل سازی را کنار گذاشت و به دنبال تحصیل علم رفت.
در حالی که سی ساله بود. به مکتب خانه رفت...
استاد با تعجب به او گفت: سن شما زیاد است و
اگر ببینم حافظه داری" من باتو ادامه می دهم .
اتفاقا سکاکی آدم کم حافظهای بود. استاد جهت امتحان وی،
مسالهای را به او درس داد و برای مشاهده قدرت حافظه اش ،
گفت بگو :پوست سگ با دباغی پاک میشود.
سکاکی آن روز این عبارت را ( 1000 ) بار تکرار کرد.
سرکلاس درس، سکاکی گفت: سگ گفته :
پوست استاد با دباغی پاک میشود! همه حاضرین خندیدند.
اما استاد، خیلی ناراحت شد، و اورا از مکتب خانه راند .
(دنــیا،دنــیای بــاور هاستــــــ"
اگـر بـاور داشـته بـاشـید،حتـما لـایـق بـهتـریـن هائـید.)
سکاکی سر به بیابان گذاشت و به کوهی رسید.
از کوه قطرات آب را مشاهده کرد که بر روی سنگی ریخته و
ریزش قطرات بر روی تخته سنگ،
سنگ را بصورت کاسه ماننـد، در آورده بود.
با خود گفت، نه قلب من از این سنگ سختـــ تـر ؟
و نـه عـلم " از این آبـــ روان تـر؟
با جدیت و کوشش بیشتر و با انگیزه مشغول درس خواندن شد.
تا آنکه خداوند درهای علوم و معارف را بر روی وی باز کرد و
توانست با تلاش پی در پی از دوستان خود ،
پیش افتاد و به درجات عالی مفتخر شد.
صحنه ای واقـعی در یک عروسی در کـشور ایـــرلنــد ؛
که طی یک رسم و آیین قدیمی :
دوستان دامـاد در لباس دشمنی به او حمله ور می شوند .
تا ببینند دامـاد و عـروس چـگونه می تــوانند "
از حـمله دشمنـانــشانــــ جـانــــ سـالم بــدر ببــرند!