تـَلـقُ تـُُُلـوق تـَلـقُ تـُلـوق
می رسد این صـدا بـه گوش
صدای رفتن قـطار ... بـِسوی مشهدُ رضا(ع)
مــا بــه زیـارت مـی رویــــم
تــا بـه هــمه دعـا کـنیـم
نـگــاهِ پــُر مـُحـبـتـی
بــه گـُــنبد طـلا کـنیم ...
اِی مــارِِ پــیکَـــر آهـنـی
اِمـشَبـــــ بــه مـشهـدم بــِبـَر
نـَـزدِ غَــریـبـــَــ الـغُـــرَبـــاء
پیـشـِـ مـُعـینــــَ الـضُعَـفــاء
آقــــآ علـــی مـوسـی الــرضــا(ع)
مـــاه دِگـــر " بــه کـــربــــلا ...
رسول خــدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:جبرئیل فرمود: از پروردگار عزّوجلّ شنیدم که فرمودند:کلمهٔ ( لا اِلهَ اِلاَ الله) حصار و جایگاه اَمنِ من است.پس هر کس به دِژ من وارد گردد، از عذابم در اَمان خواهد بود.محدثین گویند: هنگامی که شترِ حضرت به راه افتاد،حضرت با صدای بلند فرمودند:اینـــ شـرطـهائی دارد ...وَ من خـود از جـمله آن شـرطـها هـستم.
یک روز حضرت موسی پیام آور خـــداونـد مـهربان ؛
برای مردم خود صحبت می کرد ...
مردی ازجمع تحت تاثیر، سخنان حضرت موسی قرار گرفت .
از خود بی خود شد بلند شد و پیراهن خود را درید.
خـــداونـد به حضرت موسی پیام فرستاد :
ای موسی به بنده ام بگو "پیراهن خویش راپاره مکن ... بلکه"
قلبت را برای من گشوده و گشاده گردان .
یادمان باشد خــداونـد میهمان قلب های وسیع است .
هرچه قلب های ما از کینه پر باشد سهم ما از خداوند کمتر است.
هرچه حسادت بیشتر ... جای خـــدا در قلب ما تــَنـگــتـَر...
هرچه سَبَد قلب های ما جای حسرت های روزهای گذشته باشد.
این سَبَد جای کمتری برای خـــدا خواهد داشت .
اگر خانه ی قلب ما تاریکی وناامیدی را بیشتر در خود جای دهد.
نور خـــدا کمتر می تواند میهمان خانه قلب هایمان باشد .
پس همتی کنیم و برخیزیم، هرچه حسرت " حسادت " کینه "
و ناامیدی و بدی است از قلب خود بزداییم .
و فانوس امید و خوبی بر سَرسَرای قلبِ خود بیاویزیم .
و شادی دیــدار خـــدا را بــه اِنـتظاربنـشـینـیم.
بـی لـطفــــ تـو آسـمان فَـلج خـواهد شد.
هـر راه بـِـجُـز راه تـو کَـج خـواهـد شد.
مـا مُـنتـظران اگــر بـخواهـیم هـمه ؛
اِمـسال هـمان سـالِ فَـرَج خـواهـد شد.
حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند:
پیرمردی مسن، ماه مبارک رمضان به مسجد لاله زار می آمد.
خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود.
به او گفتم:
حاج آقا. شما خیلی موفقید،
من هر روز که به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ؛
ما آمده اید جا بگیرید،
او گفت: نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت:
من در نوجوانی به مشهد رفتم.
مـَرحـوم حـاج شیخ حَسن عـلی نـُخـودَکـــی"
را پیدا کردم و گفتم:
مَـن سـه حـاجَتـــِــ مـُـهـِم دارَم،
دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد،
یک چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند: چی می خواهی؟
گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم،
چون حج در جوانی لذت دیگری دارد.
فرمودند:
نماز اول وقت به جماعت بخوان.
گفتم: دومین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب ؛
خدا به من عنایت کند.
فرمودند:
نماز اول وقت به جماعت بخوان.
و حاجت دیگرم این استکه خدا یک کارآبـرومندی به من عنایت فرماید.
فرمودند:
نماز اول وقت به جماعت بخوان.
این عملی را که ایشان فرمودند "
من شروع کردم و در فاصله سه سال "
هــم بـــه حـج مُـشـرفــــ شُـدم،
هم زن مؤمنه و صالحه خــدا به من دادند .
و هم کسب با آبــرو بــه من عنایت کردند.
بــارالـــها "
بحق مقربان درگاهت ، از تو می خواهم : درصراط مستقیم "
بــه هـمه جـوانــها ،
توفیق تَشَرُفِ حج مقبول ، همسر بــا ایـمان و خـداشناس ،
وَ کسب و کار حلال ، مَرحِمَت فرما.
آیــة اللـه بــهجتـــــ:
عرض ارادتــــ صَلواتی "
تـقدیـم آنـان کـه از خـاکـــ بـه اَََفـلاک پــَر گـشوده؛
و تـمام پـاکان جـای گـرفـته در آغـوش خــداونــد ...
نــماییــم .
چقدر جایش خالی و یادش گرامی است هنوز ... تا باد چنین بادا ...
براستی ایشان مرد " خــدا بــود و بــرای خـــدا ...
نَــه یـکـــ حـرفـــ کــم نَــه یـکـــ حـرفـــ زیـــاد.
باید می دیدیدکه چگونه از عظمت خدا در نماز گــریــــه میکند .
حیف که "در این زمانه کم هستند"افرادی که ایشان را بشناسند،
دوستان باور کنید" ذره ذره این مرد ستایش خدا و بندگی بود .
خدا پدر و مادر و آباء ایشان رابیامرزد و درآخرت شفاعتشان "
ما مسلمـانـان گـناهـکار را نـصـیبــــ گـردد.
هروقت که سخنان و حتی اسم ایشان رامیشنوم به فکرمیروم...
که چه شده ؟؟؟
مــا این شـدیـم و ایــشان الــعَـبـد .
حیفـــ شُد کــه از میــان مــــا رفـتنـد .
هـدیـه بـِه روح مُطـهرشــان صَـلــواة...
خــداونـد روح رفـتگـان شـما را شـاد نـمایـند ....
ریــزد بــراتِ عـفوِ خــدا؛ از نــظاره اش
دوزخ بـهشت میشود از یک اشاره اش
هـر پـادشـه کـه ضـامن آهـــو نمی شود
هر کس که نام اوست رضا،او نمی شود
در طـوس پــاره تـنِ احــمـد بــود یـکی
آری ؛ رئـوف آل مـحمد (ص) بـود یـکی
این خلق ؛ خـاکِ پـای تـو یـا ثـامن الحجج
جـانِ جـهان فــدای تــو " یـا ثـامن الحجج
دستی که دستِ لطفِ خدا می شود تویی
شاهی که خود رفــیقِ گـِدا می شود تویی
سـلـطان نـدیـده ام زِ گـــدا گـیـرد احـتـرام
پیـش از سـلام زائــر خــود را "کـند سـلام
پـیوسـته دسـت بـَر سَـر زوار می کـشی...
توکیستی ?؟ کـه نـازِ گُـنه کار ؛ می کشی?؟
عِشق یـعنـی :
اَشکِ توبه ؛ در قنوت
خواندنش با نام ؛ غَفارُ الذُنوب
عِشق یـعنـی :
چشمها هم در رکوع
شَرمگین از نامِ سَتارُ العُیوب
عِشق یـعنـی :
سَر سُجود و دِل سُجود
ذِکـر یـارَب یـارَب از عُمقِ وجود
دکـــتر بــهشـتی (ره):
دکتر شریعتى از استعدادها و قریحه هاى سرشار،
پرارزش و پرخروش زمان ماست.
اجازه دهید نگویم بود چون او زنده است .
همه این فعل ها را متناسب با زنده بودن او، با زمان حال بیان ؛
خواهیم کرد.
شریعتى خود را ساخته و پرداخته رنج مىدانست.
پیرامون دکتر و کار او و افکار او و کتابهاى او و سخنرانىهاى او ،و
حسینیه ارشاد " جنجالى بود.
خوب، این جنجال بر سر ما هم مىریخت.
مدام از ما مى پرسیدند درباره دکتر چه نظرى دارى؟
درباره کتابهاى او چه مى گویى؟ درباره طرز تفکرش چه مىگویى؟
من هم معمولاً با صراحت بیان مىکردم که :
دکتر یک قریحه سرشار سازنده و آموزنده است؛
خطا، اشتباه و لغزش در کار او هست و نمىتواند نباشد.
اما هیچ کس حق ندارد به خاطر این اشتباهها و لغزشها،
ارزشهاى عالى و سازنده او را نادیده بگیرد،
چه رسد به اینکه به او حمله کند.
متقدیر و ستایش من از دکتر به خاطر این است که :
او را جستجوگرى یافتم که اگر با زبان روشن و منطق بىغرضانه ؛
با او صحبت مىکردى آماده آن بود که در نظراتش،
در ساختههاى پیشینش، تجدیدنظر کند و این خود یک بعد زیبا و متعالى،
در هر انسانى است؛
زیرا :حق و حق پرستى هم از نکتههاى بارز اسلام است.
چرا جامعه ما، به جاى استفاده مثبت از چهرهها و سرمایه هایش،
سراغ انگ زدنهایى مىرود که به این استفاده مثبت ضرر مىزند؟
این شیوه، شیوهاى که من از اسلام آموختهام نیست و آن را نمىپسندم.
من معتقدم :
از دکتر و بسیارى سرمایههاى علمى دیگر ...
مىتوان استفاده + مثبتِ سازنده کرد و این نکتههاى ابهام را ؛
مانع استفاده سازنده قرار نداد .
هر روز " 7 صبح " تکرار ویتامین 3 پخش میشه.!
بــزودی "شـروع بـرنـامـه ویـتامین c جدید "بـا اجـرای
سـید عـلی ضـیا " را خواهانیم.