کسـانیکـه کامـلتـرین حجـاب را چــــادر می داننـد بایــد :
چــادری هائــی ؛ زهــــــــرائی باشــند .
اگر پـهلـویشـان درد دیـنـــ نـداشـته باشـد ...
چــادری هــا ؛ زهــــــــرائی نیـسـتند ...!
اگـر حـرمتــــ و سـیاهـی چــادرشـان "
حرمتــــِ خـون شـهـیدان را به جـهان اســلام نشان ندهـند ...
چـادری ها ؛ زهــــــــرائی نیـسـتند ...!
اگـر با حجـابشـان به اِنتظـارِ آن یـار غـائبــــ از نظر نباشـند ...
چـادری ها زهــــــــرائی نیـسـتند ...!
اگـر فـکـرشــان ... هـدفشـــان ...راهـشــــان ...
نـگـاهشـــان ... و حـجـابشـــان
فاطمــی نبـاشـــد ...
... چــادری هـایِ زمـــان ما " زهــــــــرائی نیـسـتند ...!
حجـاب همـان چــادری بود که پشتــــِ در خـانـه سوختـــ ...
ولــی ؛ از ســُر مــادرِ ما ؛زهـــرایِ اطــهر (س) نیـفتـاد ...
هرچـه سـریع گـام بر می دارم و حتــی می دَوم ...!
اما باز هم به پای زمان نمی رســم .
می ترسم زمان به خط پایان برسد و من در حسرت دیدارت ،
در کــویـر خیــال بـِخُـشـکـَم ...
مولایِ تنــهای من ...! دلــم پــَر می زنـد برایِ شــما ...
امــام صــادق علیـه السـّلام :
خــداوند " ما و شما را به رحمتــــِ خودش ،
بدیـها ، آفــات و بــلا هــا حفـظ میکـند" انشــاءالله ...!
وَ او سرپرست همه کارهاست و بر هر چیزی بخواهد قدرت دارد.
اِنََّ القـُـدرَةَ لِلّـهِ جـمیعــــاً ...
خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجـه بزرگ (س)است.
خواستم بگویم که فاطمه دختر محّـمد(ص) است.
خواستم بگویم که فاطمه همسر عـــلی (ع) است.
خواستم بگویم که فاطمه مادر حسنین(ع) است.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب(س) است... باز"
نـــَه ...، اینها همه هست و این همه فاطمه (س)نیست.
چــه تـعـبیری خــــدا در نقـطه دارد ...
کــه تفـسـیری جــدا هـر نقطـه دارد .
بـه تـعــداد بــهار عمــر زهــــرا (س)
همینـــ انــدازه " کــوثــر نقطــه دارد ...
پی نوشتــــ : سوره کـوثـر ۱۸ نقطــه دارد .
برحاشـیه برگ گـلــِ رُز " بنویسید، گلــ تاب فشار در و دیوار ندارد ...
شهادتــــ بی بی دو عالم ؛دخت رسول اکرم (ص) ؛معشوقه فاتح خیبر ؛
حضرتــــ فاطمــه زهـــرا ؛ (ســلام الله علیـها) ؛
بر شـما تسلیتـــــ و تعزیتــــ بـاد .
فاطــمه جـان تو می روی ... در آغـوش پـــدر
بعد تو علـی (ع) می ماند و چــاه و نخلسـتان ...
بعد تو علـی (ع) می ماند و تنــهایی ...
بعد تو علـی (ع) می ماند و کوچه های غریب مدینه ...
بعد تو علـی (ع) می ماند و مظلـو میتشـــ ...
امشبـــ علـی (ع)با چشمان گریان فرزندانش؛
با فاطـمه (س) وداع خـواهــد کــــرد .
یا رَب نصیبـــ هـیچ غـریبـی دِگـر مکن ...
دردی که گیسوان حسن (ع) را سفـید کـرد ...
یا زهـــرا جـــان (س) ...
آسـمان بـهر تو اِی رُکن ِکســا دیواری
هـوس پر زدنتــــ بود و دعــا دیـواری
خـانه اتــــ طـور شـد و محسن تو موسی شد
سختــــ شد کار به تو گشتــــ عصــا دیواری
تـو کـه آئیــنه ی قــدی اِمـامـتــــ بـودی
آمــد و زود شـکستــــ آینــه را دیــواری
اینـهمه حـرفــــ دوپــهلو زده ای با پــهلو
اصــلاً انگـــار نـــَـه انگـــار کــه بـا دیـــواری ...
ما هـم سَـر سـال فاطمــّیه داریم ...
هـم آخـر سـال فاطمــّیه داریم ...
از این سَـر سـال و آن سـرش معـلوم ستــــ "
« سَـر » تا « سَـر »سـال فاطمــّیه داریم ...
یا فاطــمةُ الــزَهــــرا (س) "
سـال 1393 به ظـهور قائــم منتـقم ما فاطمــی باد.
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت ها، التهاب های جنسی را
فزونی میبخشد. وتقاضا برای داشتن روابط متعدد و افراطی را به صورت
یــک عطشـــِ روحــی درمی آورد.
غـریـزه جـنسـی غـریـزه ای نیـرومــند استــــ ...
که هرچه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می شود .
پاداش شهید بالاتر است ...؛ یا جوان با عفتــــ ؟
جواب این سوال را از حضرت علی (علیه السلام) می پرسیم؟
ایشان می فرمایند:
اَجر کسی که قدرت برگناه داشته باشد ...،
ولی ... عفتــــ پیشه بکـند،
کمتر از رزمنده ای نیست که در راه خدا شهید شده باشد.
طلـوع می کند آن آفــتاب پنـهانی ... چـرا پنـهانی ...؟!
چــرا نمـی بینیمتــــ ...؟!
چــرا فـراق ...؟!
تا کِـی ...؟!
می دانـم که قاصــر خـود مـانیم سَـدَِّ ظـهور خـود مـانیـم .
بایدشکست این سَـدِّ سنگی را . باید بشکنیم خـودمان را ...
راحتـــ همگـی بـه راحتـی تـن دادیـــم
یکـــ مشتــــ شعــار نــامعیـن دادیـــم
هر هفتـه غـروبــــ جمعـه ها مـا تنـها
آمـوزش مـنتـظــر نشـسـتن دادیـــم
( اَللـّـهُـــمَ عَـجِـلِــــ لـّـوَلِیَــکـَــــ الــفَـــَرج )
رنگـــِ پائـــیز بـه دیـوار ِ بـــهاری افــتاد
بر در ِخانـه یِ خـورشـید شراری افــتاد
فـاطـمه ظـرفـیتــــ کُـلِّ ولایتــــ را داشتــــ
وقتــــِ افــتادنِ او " ایــل و تبـــاری افـــتاد
یا زهــــــــــرا (س) "
دیشبــــ کتیـبه هـایتــــ را جمع کرده اند ...
غافل از اینکــه تازه مصیبتــــ شـروع شده ...
آی مسـئولین که پشتــِــ میز نشـسته شــــاد و خـندانید "
چند نفر سرباز پشتـــــِ مــَـــرز دارند می سـپارند جـــــان...
آسمان غرق خیال است "کجایی آقــا ...؟
اوّلین جمعه سال است کجایی آقــا ...؟
یک نفس عاشق اگر بود زمین ، می فـهمید"
عاشقی بی تو محال است ،کجایی آقــا ...؟
قــند در دلــم آب می کـنند "
زمـانـی که نام زیبایتـــ در هرکجا به گوش می رسـد .
دنیـــای مــن هســتی ... !!!
بـهترین پــدر دنیــایــی ... !!!
مـهربانیتــــ از دور هم حس می شـود ...
نمی شـود ؛ دوسـتـتان نداشتــــ و نا امــید بــود ...؟!
اَلسّلامُ عَلیکـــَ یا اَباصـالِحَ المَـهدی ؛
سـلام بـر تـو و سـلام بر کـسانی کـه :
آمـاده کننـدگان و زمـینـه سـازان ظـهور تـو هـستند.
ما فرش می کنیم وجودمان را برای گامهای زیبای شما مهدی جان ...!
ما با اشکــــ چشـم مان راهـها را شسـتشو می دهـیم.
بــوی بـهار می آیــد ...
خوش به حال آن شامه هایی که می شنوند این بو را و حس می کنند "
و استشمام آن را "با همه وجود خودشان دارند لمس می کنند.
البتّه ما برای خداوند هیچ تعیین تکلیف نمی کنیم.
او هست و قضا و قدرش و حکم حتمی اش و آنچه که در روایات هست"
امـر فـرج ولـی اش را یک شــبه اصـلاح کـند.
گر خدا خواهد کشتی آنجا برد و اگر ناخدا جامه از تن درد
ما باید زنگـارقـلبمـان را پاکـــ کـنیم ..."
و چشم مان را آماده تـلألــو آن خـورشـیدعالمـتاب کنیم ...؛
ان شــاء الله .
( اســتاد نقــویان )